loading...
دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ
محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 205 شنبه 28 شهریور 1394 نظرات (0)

دوبیتی هایی از بابابزرگ لرستانی

 

بابابزرگ در سده پنجم متولد شده است . وی مردی دانشمند و وارسته بوده ، از دوران جوانی خدمت «شاه خُشین» را گردن نهاده ، آرامگاهش در «سرکشتی» دلفان مورد احترام مردم دلفان ، سلسله ، طرهان و نهاوند است و نسبت به وی ارادت  ورزیده و مراد می طلبند .

 

 

هـــامَــیو وَ دَس هـــامَــیو وَ دَس

عـلــم خــدائـیت هـــامَــیو وَ دَس

اربـــــابـه آدم تو کَـــردَنی کَـــس

هی کَر «یافته کوه» بیو او نفس

 

ترجمه :

ای شاه خُشین ! هر آرزوئی که داشته باشیم بی شک تو آن را با نیروی معنوی خود برآورده می کنی زیرا مقام والای تو بر همه ی ما روشن است و خلقت آدم مقدمه ای بود برای پیدایش تو . پس با نیروی معنوی خود «یافته کوه» را به زبان بیاور

 

 

شام هویدا بی شام هویدا بی

پـری کارسازی شام هویدا بی

وَ ریــگ خـاجـام کــاوه پیدا بی

وَ گـرز گاو سر ضحاک دیدا بی

 

ترجمه :

برای کارسازی مردم ایران به فرمان خداوندگارم «کاوه» پیدا شد و مردم ایران را پیرامون خود گرد آورد و با گرز گاو سر ستمگر را نابود ساخت.

 

 

منبع : گلزار ادب لرستان (مجموعه اشعار) ، اسفندیار غضنفری

 

 

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 242 سه شنبه 17 شهریور 1394 نظرات (0)

مناسبت‌های ماه شهریور

 

  • ۱ - روز بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک
  • ۲ - آغاز هفته دولت
  • ۴ - زادروز داراب (کوروش)
  • ۴ - شهریور روز، جشن شهریورگان
  • ۴ - روز کارمند
  • ۵ - روز بزرگداشت محمدبن زکریای رازی و روز داروسازی
  • ۸ - خزان جشن
  • ۸ - روز مبارزه با تروریسم
  • ۱۰ - روز بانکداری اسلامی
  • ۱۱ - روز صنعت چاپ
  • ۱۲ - روز مبارزه با استعمار انگلیس (در ایران) به مناسبت کشته شدن رئیسعلی دلواری قهرمان مبارزه با انگلیس در جنوب ایران
  • ۱۳ - روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
  • ۱۳ - روز تعاون
  • ۱۵ - بازار جشن
  • ۱۷ - قیام ۱۷ شهریور
  • ۱۹ - درگذشت آیت‌الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران
  • ۲۱ - روز سینما
  • ۲۷ - روز شعر و ادب پارسی و روز بزرگداشت استاد شهریار (در ایران)
  • ۳۰ - روز گفتگوی تمدنها
  • ۳۱ - آغاز هفته دفاع مقدس (در ایران)
  • ۳۱ - جشن پایان تابستان

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 149 سه شنبه 23 تیر 1394 نظرات (0)

تپه‌های باستانی دلفان

 

  • تپّهٔ مقبره نوح نبی
  • تپّهٔ کفراج
  • تپّهٔ مردآویز
  • تپّهٔ شهن آباد
  • تپّهٔ حسن گاویار
  • تپّهٔ ورشونه گلباغی
  • تپّهٔ چقا بزرگ حسین نورعلی
  • تپّهٔ چقا کوچک حسین‌آباد نورعلی
  • تپّهٔ گلباغی
  • تپّهٔ چغاعلی آباد
  • تپه باباجان (دلفان)
  • تپّهٔ دوشه جا
  • تپّهٔ نعمت الهی
  • تپّهٔ گوهرگوش
  • تپّهٔ عبدالحسینی
  • تپّهٔ خرم چیا
  • تپّهٔ زلیوا
  • تپّهٔ چغاسیفل
  • تپّهٔ چغا کبود
  • تپّه ولی آبادکوله مرز
  • تپّهٔ سیکوند
  • تپّهٔ نام چیا
  • تپّهٔ مرادآباد نورعلی
  • تپّهٔ توبره زیر تنگ پری
  • تپّهٔ غار اسب
  • تپّهٔ چیا غلامعلی
  • تپّهٔ شرف ده کبود
  • تپّهٔ شهبازآباد
  • تپّهٔ گنبد میران بیگ (گمه می رومبگ)
  • تپّهٔ گندم بان (حبیب وند)
  • تپّهٔ مراد ویسی
  • تپّهٔ نام چیا
  • تپّهٔ نورآباد- آنا پارک
  • تپّهٔ هزار منی
  • تپه شریف

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 103 سه شنبه 23 تیر 1394 نظرات (0)
 اَ‌همایی رَئِشچَه(نیایش هنگام گشودن کُشتی‌)

اَ‌همایی رَئِشچَه
(نیایش هنگام گشودن کُشتی‌ (کوشتی, کوستی) از کمر)

(آنكه اهورامزدا را پرستش مي كند)

براي او شكوه و فر باد
براي او درستي تن باد
براي او پايداري تن باد
براي او پيروزي تن باد
خواستش پر از خرسندي باد
فرزندانش فرزانه باد
زندگانيش دراز باد
هستي اش بهترين و از آن راستكاران،
روشن و پر از خرسندي باد.

Ahmāi . raes ča. Xvare nasča .
Ahmāi . tanvo . drva tātem .
Ahmāi . tanvo . vazdvare .
Ahmāi . tanvo . vereθrem .
Ahmāi . ištim . pouroš . xāθrām .
Ahmāi . āsnām čit . frazaintim .
Ahmāi . dareghām . daregho . jitim .
Ahmāi . vahištem . ahum . ašaonām . rao čanghem . vispo xāθrem …

Ašem vohu

 

اَ‌همایی رَئِشچَه(نیایش هنگام گشودن کُشتی‌)

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 132 سه شنبه 23 تیر 1394 نظرات (0)

 

کتیبه میخی نوشته شده توسط دانش آموزان پایه ششم دبستان شهید یوسفی

 

کتیبه میخی

 

از راست به چپ : اکبر رحمتی چراغ آبادی - علی شکری گله دار


در نوشتن این کتیبه صبا رحمتی دانش آموز پایه ششم سال تحصیلی 93-1392 نیز مشارکت داشته است .

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 224 جمعه 29 خرداد 1394 نظرات (0)

سپاس کلمه ای صد در صد ایرانیست و یادگار زرتشت که همواره میگفت سه چیز را پاس بدارید:

پندار نیک "پاس یک"

کردار نیک "پاس دو"

گفتار نیک "پاس سه" "پاس = پاسداشت و پاسداری از سه نیک"

و با گفتن سه پاس "سپاس" به همدیگر یادآور این سه مورد مهم میشدند.

 

معنای واژه سپاس

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 145 جمعه 29 خرداد 1394 نظرات (0)

پشت هر نگاهی، "قضاوتی" است

و در امتداد آن "حکمی"

و ما "اشتباه آمدگان"

هماره محکوم روزها و لحظه ها

رنج نجابت را "تا گذرگاه رستن"

برخود ... هموار می کنیم

 

مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 95 پنجشنبه 28 خرداد 1394 نظرات (0)

آرامگاه کوروش بزرگ در فاصلهٔ حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ‌های پاسارگاد قرار داد. این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعهٔ پاسارگاد تحت شمارهٔ ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.

 

آرامگاه کوروش بر روی سکوی مرتفعی قرار گرفته که این سکو خود نیز از قطعات تراشیده شدهٔ سنگ تشکیل شده‌است. بر بالای سکو اتاق مخصوص دفن جسد قرار دارد. این اتاق ۲٫۱۰ متر پهنا، ۳٫۱۷ متر طول و ۲٫۱۰ متر ارتفاع دارد. مدخل آن ورودی کوچک و باریکی است. آرامگاه به وسیلهٔ سنگ‌های شیروانی‌مانند سه‌گوش پوشیده می‌شود، ارتفاع کامل ساختمان حدود ۱۱ متر است. ارتفاع کلی بنا اندکی بیش از ۱۱ متر است. سکوی اول که پلهٔ اول را تشکیل می‌دهد، ۱۶۵ سانتیمتر ارتفاع دارد، اما حدود ۶۰ سانتیمتر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده‌است، یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتیمتر ارتفاع داشته‌است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعدهٔ اتاق آرامگاه را تشکیل می‌دهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.

آرامگاه کوروش که به‌احتمال زیاد پیش از مرگش و به فرمان خودش ساخته شده‌بود، در همهٔ دوران هخامنشی مقدس به‌شمار می‌رفت و به خوبی از آن نگهداری می‌کردند. در دورهٔ اسلامی، این بنا به «مشهد مادر سلیمان» معروف بود و نخستین شخصی که دریافت مشهد مادر سلیمان همان آرامگاه کوروش بزرگ است، رابرت کرپورتر جهانگرد و دیپلمات انگلیسی بود که در سال ۱۸۱۸ میلادی از پاسارگاد دیدن کرده بود.

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 132 پنجشنبه 28 خرداد 1394 نظرات (0)

تو رفتی و ندانستی

در جغرافیای واژه ها

در سفر از دلتنگی "یاد رفتگی"

به اشتیاق "در یاد ماندگی"

چقدر ... "تنها" ... ماندم

 

مجموعه شعر پنجره ها، استاد جهانگیر ریاضی

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 165 پنجشنبه 28 خرداد 1394 نظرات (0)
 
کاساندان همسر کوروش دوم،از تبار هخامنشی بود.او خواهر اوتاناس (Otanes) و دختر فرناسپ (Pharnaspes) هخامنشی بود. حاصل ازدواج او و کوروش 5 فرزند بود؛ کمبوجه، بردیا، آتوسا،آرتیستون و دختری که نامش ذکر نشده(Herodotus, 2.1, 3.2, 3.88.2).
 
بنا بر نوشته هرودوت(2.1)،کوروش او را بشدت دوست می داشت و هنگامی که او فوت کرد دستور داد تا تمام اتباع شاهنشاشی برای او عزاداری بزرگی برپا کنند.این گزارش در سالنامه نبونید(III.23; Grayson, p. 111) آمده است که وقتی همسر پادشاه فوت کرد،در بابل از 27 آدار تا 3 نیسان(21-26 مارچ سال 538) عزاداری عمومی برپا شد.بسیار محتمل است که مرگ کاساندان باعث آن عزاداری باشد.
 
بویس حدس می زند او در بنایی که به آن زندان سلیمان می گویند،در پاسارگاد به خاک سپرده شده باشد.
محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 136 چهارشنبه 27 خرداد 1394 نظرات (0)

 






کتیبه دو سطری به خط (دبیره) میخی پارسی بر روی دو جرز سنگی در کاخ های عمومی و خصوصی کوروش شاه در پاسارگاد، که در دشت مرغاب واقع شده است ، اطمینان می دهد که بناها و قصور آن محل به امر کوروش احداث گردیده است .





محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 329 شنبه 23 خرداد 1394 نظرات (0)

کتیبه‌های داریوش و ساخت کانال سوئز در مصر

سرزمین مصر در سال ۵۲۵ پیش از میلاد به تصرف کبوجیه/ کمبوجیه دوم، دومین پادشاه هخامنشی در آمد. با اینکه مصریان چندین بار شوریدند تا استقلال خود را باز یابند و یکبار نیز برای کوته زمانی موفق به این کار شدند، اما دوران فرمانروایی هخامنشیان بر مصر که به غلبه اسکندر مقدونی پیوسته شد، دوران پایان تمدن درخشان و دیرینهٔ مصر و پادشاهی بومی فراعنه بود.

از دوران فرمانروایی هخامنشیان بر مصر، آثار و یادمان‌های پرشماری برجای مانده است که بیشترین آنها از زمان داریوش یکم است. یکی از مهم‌ترین آثار بجای مانده از زمان داریوش در مصر، آبراهی است که رود نیل را به دریای سرخ پیوند می‌دهد. در طول مسیر این آبراه، تاکنون پنج ستون سنگی یادمانی از این پادشاه شناسایی شده است.

ساخت آبراهی که دریای سرخ (احمر) را به رود نیل و دریای مدیترانه متصل کند، سرگذشتی طولانی دارد. فراعنه مصر دستکم از هزاره دوم پیش از میلاد (و شاید از هزاره سوم) در اندیشه ساخت چنین آبراهی بوده‌اند و در زمان فرعون نخائو/ نخو (۶۰۹ تا ۵۹۴ پیش از میلاد) ساخت آبراه تا اندازه زیادی پیش رفته بود. 

ابوریحان بیرونی در «تحدید نهایات الاماکن»، از نخستین فرعونی که فرمان ساخت آبراه را داد با نام «ساسسطراطیس» یاد می‌کند؛ در حالیکه هرودوت (کتاب دوم، بندهای ۱۵۸ و ۱۵۹) نخائو را آغازگر ساخت آبراه می‌داند. هرودوت همچنین نقل می‌کند که کار ساخت آبراه را داریوش به پایان رسانید؛ اما بیرونی و دیودور سیسیلی (کتاب یکم، بند ۳۳) آورده‌اند که داریوش از بیم اینکه تفاوت سطح دریاها موجب آب‌گرفتگی مصر شود، از ادامه کار خودداری کرد و آبراه را نیمه‌تمام گذاشت. این دو تاریخ‌نگار متفقاً گزارش کرده‌اند که ساخت آبراه در زمان بطلمیوس دوم/ فیلادلفوس (۲۸۵ تا ۲۴۶ پیش از میلاد) دومین پادشاه سلسله بطالسه (بطلمیوسیان) به پایان رسید. اما گزارش هرودوت مطابق با سنگ‌نبشته داریوش است و از پایان ساخت آبراه و روان شدن کشتی‌ها در زمان همین پادشاه حکایت می‌کند.

نظر استرابون در این باره مطابق با بیرونی است. او گزارش می‌دهد که حفر این آبراه را نخستین بار «سوستریس» پیش از جنگ‌های تروا آغاز کرد و داریوش آنرا دنبال نمود. اما به همان دلیل پیش‌گفته از ادامه کار خودداری کرد (کتاب هفدهم، بند ۲۵). نام پادشاهی که استرابو نقل می‌کند، شباهت فراوانی با نامی دارد که بیرونی آورده است.

چنانکه در نقشه دیده می‌شود، بخشی از مسیر این آبراه باستانی با مسیر فعلی کانال سوئز (در عربی «قناه السُوَیْس») که در سال ۱۸۶۹ میلادی ساخت آن به پایان رسید، متفاوت است. کانال فعلی سوئز از شهر سوئز در شمال خلیجی به همین نام که در انتهای بن‌بست دریای سرخ/ احمر (دریای قلزم) واقع است، آغاز می‌شود و پس از عبور از دریاچه‌های تلخ و تمساح به بندر پورت سعید در کنار دریای مدیترانه (دریای مغرب) می‌رسد. اما مسیر آبراه باستانی فقط تا دریاچه تمساح با مسیر فعلی کانال مطابقت دارد و از این دریاچه به سمت غرب می‌پیچد و به شهر زقازیق (بوباستیس) می‌رسد که در کنار شاخابه‌ای از رود نیل واقع است.

تفاوت مسیر آبراه باستانی با امروزی در اهداف سازندگان آنها نهفته است. هدف از ساخت این آبراه در دوران باستان- برخلاف منظور سازندگان کانل سوئز امروزی- تنها پیوند دریای مدیترانه با دریای سرخ و اتصال آب‌های آزاد سرزمین‌های شرق و غرب نبوده است. بلکه هدف اصلی‌تر، پیوند دریاییِ شهرها و روستاهای بزرگ و پرشمار مصر و حاشیه رود نیل با سرزمین‌های شرقی و ایجاد راه آبی تجاری بوده است. به همین دلیل نیز هست که مسیر آبراه، دریای سرخ و رود نیل را به یکدیگر متصل می‌سازد.

آبراه سوئز و سنگ نبشته های داریوش بزرگ

مسیر آبراه باستانی و محل کتیبه های داریوش، بازنگاری از غیاث آبادی، ۱۳۸۸

بر روی ادامه مطلب کلیک کنید
محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 93 پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

تمدن جیرفت، مدیریت میراث یا مدیریت تاراج

در سال ۲۰۰۳ پس از غارت آثار و تخریب سایت باستانی جیرفت بوسیله شبکه‌های سازمان یافته قاچاق که تبدیل به یک آبروریزی بین‌المللی برای ایران شد، باستان‌شناس شناخته شده ایرانی دکتر یوسف مجیدزاده و گروه بزرگی از کار‌شناسان توانا کار کاوش و بررسی را در جیرفت آغاز کردند. این گروه برای جلوگیری از حفاری‌های غیر قانونی و گردآوری آثار کشف شده، به مسائل فرهنگی و قومی مردم آنجا متوسل شد. با فرهنگ‌سازی مداوم و ارتباط با مردم بومی بسیاری از اشیا به صورت داوطلبانه بازگشت داده شدند. این گروه بیش از دو کیلومتر مربع از شهر باستانی را کاوش کرده و اعضا گروه مقالات و کتاب‌های متعددی به زبان‌ها مختلف دنیا منتشر کردند...

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 107 پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 

برنامه امتحانی خرداد 1394 دبستان شهید یوسفی (مجتمع شهید مرادی)

 

 

روز         پایه

تاریخ امتحان

چهارم

پنجم

ششم

کیوان شید

94/03/02

دانش هستی

دانش هستی

هدیه های آسمانی

مه شید

94/03/04

دانش شهروندی

ماهروز و شهروندی

دانش شهروندی

تیرشید

94/03/06

پارسی بنویسیم

پارسی بنویسیم

پارسی بنویسیم

کیوان شید

94/03/09

مزداهیک

مزداهیک

مزداهیک

مهرشید

94/03/10

خوانش

خوانش

خوانش

بهرام شید

94/03/12

-

گیتاشناسی

دانش هستی

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 179 پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

برنامه امتحانی خرداد 1394 دبستان شهید یوسفی (مجتمع شهید مرادی)

 

 

روز         پایه

تاریخ امتحان

چهارم

پنجم

ششم

شنبه

94/03/02

علوم

علوم

هدیه های آسمانی

دوشنبه

94/03/04

اجتماعی

تاریخ و مدنی

اجتماعی

چهارشنبه

94/03/06

فارسی بنویسیم

فارسی بنویسیم

فارسی بنویسیم

شنبه

94/03/09

ریاضی

ریاضی

ریاضی

یک شنبه

94/03/10

املاء

املاء

املاء

سه شنبه

94/03/12

-

جغرافیا

علوم

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 189 چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

نوشتن کتیبه های به خط(دبیره) میخی پارسی باستان توسط دانش آموزان دبستان شهید یوسفی:

دانش آموزان این مدرسه در طول سال تحصیلی 94-1393 دبیره (خط) میخی را تمرین کردند و در پایان به رسم یادبود کتیبه(دیپی)ای به خط(دبیره) میخی پارسی باستان نوشتند.

 

 

کتیبه به خط میخی پارسی باستان

 

کتیبه میخی پارسی باستان

 

میخی پارسی باستان

 

 

ساختن کتیبه میخی باستان در دبستان شهید یوسفی

 

امیرحسین خیری

 

امیر حسین خیری دانش آموز پایه ششم

 

 

نوشتن کتیبه(دیپی) میخی پارسی باستان در دبستان شهید یوسفی

 

کتیبه به خط(دبیره) پارسی باستان در دبستان شهید یوسفی

 

کتیبه میخی پارسی باستان

 

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 186 جمعه 18 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

هفته !

 

هرچند در گاهشمار زرتشتی چیزی به نام هفته وجود ندارد و هر ماه به 30 روز بخش میشود که هر روز نام خود را دارد ولی آیا می دانید نام روزهای هفته‌ فرنگی ، ریشه کهن ایرانی باستانی دارند؟!

 


نام روزهای هفته در باستان بدین گونه بوده است:

 


کیوان شید (شنبه) :

 

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید . کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به معنای نور و روشنایی است. از این رو، روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد .

 


مهر شید (یکشنبه) :

 

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به معنای دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست . مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به مهنای روشنایی و نورمی باشد .

 


مه شید (دوشنبه) :

 

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده اند که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش دارند . سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به معنای ماه روشن و نورانی نام گذاشتند .

بهرام شید (سه شنبه) :

 

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان ، آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ، ایزد پیروزی نامیده شده بود و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شد .

 


تیرشید (چهارشنبه):

 

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.

 


اورمزد شید (پنجشنبه):

 

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همگی حکایت از قدرت و توانایی پروردگار دارند. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است . از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است .

 


ناهید شید (آدینه):

 

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. به این ترتیب ، روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شد .

 


اینک با بررسی ریشه‌های این واژگان به این بر‌آیند ساده می‌رسیم:

 

 

کیوان شید : شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان

مهرشید : یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)

مهشید : دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه

بهرام شید : سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام

تیرشید : چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر

هرمزشید : پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز

ناهیدشید یا آدینه : جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 112 پنجشنبه 17 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

گاهان بار ها

در گاه شماری باستانی شش گاهان بار داریم که از جشن های موسمی زرتشتیان به شمار می آیند. گاهان بار به چم گاه های بار و برپایی گاههای بار همگانی و مهمانی است. گاهانبار در اوستا یا اریه نامیده میشود که از واژه یاره آمده است و به معنی جشن سال است.

زرتشتیان در این شش روز انجمن های مهمانی و داد و دهش برپا می کنند و بار همگانی میدهند و با خواندن نماز و نیایش ، سپاس آفرینش های اهورامزدا به جا می آورند.

این شش روز گاهان بار بدین گونه هستند:

 

Maidh-yo-zarem،میدیوزرم گاه :

از روز خور تا دی بمهر در اردیبهشت ماه . چهل و پنجمین روز از اول سال.

که در آن آسمان آفریده شد.

Maidh-yo-shema،میدیوشهم گاه :

از روز خور تا دی بمهر در تیر ماه ، صد و پنجمین روز سال.

که در این روز آب آفریده شد.

Paiti-shahem،پیتی شهم گاه :

از اشتاد تا انارام در شهریور ماه ، صد و هشتادمین روز سال.

که در این روز زمین آفریده شد.

Aya-threm،ایاسرم گاه :

از اشتاد تا انارام در مهر ماه ، دویست و دهمین روز سال.

که در آن گیاه آفریده شد.

Maidh-ya-rem،میدیارم گاه :

از مهر تا ورهرام در دی ماه ، دویست و نودمین روز سال.

که جانوران آفریده شدند.

Hamas-path-maedem،همس پت میدیم گاه :

از اهنود تا وهیشتوایش گاه ، در آخرین روز کبیسهٔ سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال که وهیشتواشت گاه می‌نامند واقع است.

که مردمان آفریده شدند.

 

بیشتر بخوانیم : جشن های فصلی و گهنبار ، گاهان بار

 

روزهای یادبود هما روانان ( درگذشتگان )

روز اورمزد و تیر ماه : پرسه همگانی تیر ماه به یاد کشته شدگان جنگ.

روز خور و دی ماه : روز درگذشت اشوزرتشت.

روز اورمزد و اسفند ماه : پرسه همگانی اسفند ماه به یاد کشته شدگان جنگ.

 

روزهای پرهیز از خوردن گوشت در هر ماه

در این روزها از هر ماه زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز میکنند :

وهمن ، ماه ، گوش ، رام

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 179 سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

اصطلاحات زبان، گویش ،لهجه و گونه در مباحث مختلف زبانشناسی به طور گسترده ای به کار می روند. زبانشناسان در این باره اتفاق نظر ندارند و تعریف جامعی که مورد پذیرش همگان باشد وجود ندارد. اصطلاح گونه، مفهوم عام تری دارد.گونه اصطلاحی خنثی است که به طور کلی در مورد هر نوع زبانی به کار گرفته می شود. اصطلاح گونه در در ترکیباتی مانند گونه ی رسمی، گونه ی نوشتاری، گونه ی گفتاری و گونه ی معیار به کار می رود. برخی از زبانشناسان نیز از اصطلاح گونه را در مورد آن دسته از نظام های زبانی به کاربرده اند که دارای وجوه اشتراک بسیار و تفاوتهای کمی هستند و امر تفهیم و تفاهم میان گویندگان آنها بدون مشکل امکان پذیر است. از این دیدگاه فارسی دارای گونه های مختلف محلی مانند گونه تهرانی، اصفهانی، شیرازی،کرمانی و غیره است.

    در مورد گویش،لهجه و زبان مساله پیچیده تر است. اصطلاح گویش در مورد تفاوت های تلفظی، دستوری و واژگانی گونه های زبان به کار برده می شود. اما لهجه در مورد تفاوت های تلفظی زبانها به کار برده می شود. به این ترتیب هر زبان دارای گویش ها و لهجه های مختلف است. برای تشخیص زبان و گویش از یکدیگر از دو گروه معیار های زبانی و غیر زبانی(سیاسی،فرهنگی و اجتماعی) استفاده می شود. اما اشکال کار آنجاست که این معیار ها نه مطلق هستند و نه بر هم منطبق.

    با توجه به اینکه لکی، لری،کردی و فارسی از زبان های ایرانی هستند، بالتبع شباهت های ساختاری و واژگانی بسیاری دارند. یافتن ملاکی برای تعیین میزان تفاوت آنها دشوار است. زبانهای ایرانی که خود از زبان های هند و اروپایی منشعب شده ا ند دچار تحول شده اند و آنچه که امروز در سرزمین ایران رایج است صورت های متحول شده ی زبان ایرانی مادرهستند که در سیر تحول تاریخی خود به گویش ها و زبانهایی هم چون لکی، کردی، لری، بلوچی فارسی و غیره تحول یافته اند. بنابراین ساخت ها و واژگان مشترک و مشابه در هر کدام از آنها دیده می شود. اما به نظر می رسد که لکی در برخی موارد به کردی و در برخی موارد با لری قرابت بیشتری دارد. همجواری لک ها با لرها و کردها در بستر جغرافیایی و زمانی موجب تاثیر این زبانها بر یکدیگر شده است. وامگیری واژگانی که از مهمترین عوامل تاثیر پذیری زبانها از یکدیگر است می تواند در این مورد نیز اتفاق افتاده باشد: همچنانکه زبان فارسی واژگان بسیاری از عربی پذیرفته است. اما روشن است زبان لکی و کردی در ساخت آوایی و دستوری آنها شباهت هایی بیشتری از لکی و لری دارند. گفته می شود زبانهای کردی  و لکی را می توان منشعب از زبانهای غربی و لری را منشعب از زبانهای شرقی دانست. زبانشناسان در بررسی گویش ها به تهیه اطلس های زبانی می پردازند. اگر زبان ها را در مناطق جغرافیایی بر روی پیوستار زبانی بررسی کنیم در می یابیم لکی در حد فاصل کردی و لری قرار دارد. با این حال آیا می توان لکی و قوم لک را دارای هویت مستقل دانست؟بی شک یافتن پاسخی برای این پرسش دشوار است. زیرا تحولات اجتماعی و تبادل و تعامل فرهنگی در بستر زمان چنان بر اقوام و زبان آنها تاثیر می گذارد که نمی توان به روشنی مرزی برای یک قوم یا یک زبان در نظر گرفت. با این حال می توان زبانها و گویش ها را فارغ از تحولات اجتماعی و تاریخی به صورت همزمانی بررسی کرد.

    بدون در نظر گرفتن سابقه تاریخی و تاثیر پذیری گویش ها و زبان ها از یکدیگر نیز می توان به معیاری در این زمینه دست یافت. مهم ترین و معمول ترین معیار زبانشناختی برای تشخیص زبان از گویش فهم متقابل است. بر اساس این معیار اگر گویندگان دو گونه زبانی بدون هیچ گونه آموزش آگاهانه بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند می توان آن دو گونه را گویش های یک زبان در شمار آورد. اما اگر تفهیم و تفاهم میان گویندگان آنها امکان پذیر نباشد باید آن دو را زبان های جداگانه دانست. این معیار البته مطلق نیست زیرا قابلیت فهم متقابل خود دارای درجاتی است که ممکن است بین صفر تا صد درصد در نوسان باشد.در صورتی که فهم متقابل در این پیوستار در حد نهایی قرار گیردآن دو گویش هایی از یک زبان هستند. اما آنگاه که فهم متقابل اندک باشد آن دو زبان مستقل خواهند بود. در صورتی که فهم متقابل تاحدودی و نه به صورت کامل ایجاد شود تشخیص زبان از گویش دشوار می گردد. حال به رابطه ی لکی با فارسی لری و کردی بیندیشیم: به راحتی می توان دریافت که فهم متقابل بین گویشور لکی وگویشور فارسی حاصل نمی شود، پس لکی در قیاس با فارسی زبان مستقل است. در مقایسه ی لری و فارسی فهم متقابل نه تنها به سادگی صورت می پذیرد بلکه تفاوت لری و فارسی به نظر می رسد کمتر از آن است که لری را گویش در نظر بگیریم. لری در برخی موارد تفاوت هایی آوایی و تلفظی با فارسی دارد. بر اساس تعریفی که در بالا ارایه شد لری را نه تنها نمی توان زبان مستقل یا گویش دانست بلکه لهجه ای از فارسی است. اما این نکته را می بایست در نظر داشت که فارسی را نیز می توان لهجه ای از لری دانست مشروط بر اینکه لری به لحاظ اجتماعی و سیاسی زبان برتر جامعه شناخته شود. بر اساس معیار بالا می توان لکی و لری را نیز مقایسه کرد. لک زبانان و لرها به راحتی می توانند همدیگر را درک کنند. به نظر می رسد که در این مورد با پدیده ی دوزبانگی مواجه باشیم زیرا در استان لرستان ودر شهرهای مختلف دیگر لرها و لک ها قرن ها در کنار هم زندگی کرده اند و زبانهای لری و لکی را با هم فرا می گیرند. ودرک متقابل آنها به دلیل دوزبانه بودن آنهاست. به نظر می رسد با رعایت شرایطی که در معیار درک متقابل ذکر شد این درک متقابل کمتر صورت گیرد:یعنی با یافتن افراد لر و لکی که در محیط دوزبانگی نبوده اند و بررسی ایجاد ارتباط میان آنها می توان نشان داد که درک متقابل آنها چندان آسان نیست.

  زبانشناسان پذیرفته اند که زبان کردی دارای هویت مستقل از فارسی است. برخی کردی را بازمانده ی زبان مادی که از زبانهای ایرانی باستان است می دانند. زبان کردی خود دارای گونه های مختلف است. لکی به گونه های جنوبی تر مانند کلهری و فیلی شباهت بیشتری دارد و درک متقابل در ایجاد ارتباط با کرد زبانان جنوبی تر  برای لک ها آسانتر است. با این حال نمی توان لکی را گویشی از کردی دانست زیرا درک متقابل لک ها و کردهایی که به گونه هایی سورانی و هورامی سخن می گویند دشوار است.حال باید در نظر داشت که زبانها یا گویش هایی که در غرب ایران و در طول کوههای زاگرس رایج هستند بر روی یک پیوستار زبانی قرار دارند و به تدریج از هم متفاوت می شوند ودر عرض هایی جنوبی تر لری بختیاری به قدری متفاوت است که درک آن برای کردها بسیار دشوارتر از لرها و لک هاست.

   از سوی دیگر ممکن است برای تعریف زبان و گویش وتشخیص آنها از یکدیگر از معیارهای غیر زبانی نیز استفاده شود. این گونه معیارها ممکن است در شرایط معینی، معیار قابلیت فهم متقابل را تحت الشعاع قرار دهند. مرز های سیاسی کشورها، نگرش افراد نسبت به زبان ها و ارزش و اعتبار اجتماعی زبان ها از جمله ی معیار های غیر زبانی مهم در این زمینه هستند.قرار گرفتن گویشوران لک در استانهای لرستان، ایلام، کرمانشاه و همدان موجب شده است که زبان آنها گاه گویشی از لری و گاه کردی پنداشته شود. اما باید در نظر داشت که این معیارها غیر زبانی هستند و اعتبار علمی چندانی ندارند.

    گونه های زبانی نیز وجود دارند که بر اساس معیارهای زبانشناختی باید آنها را زبانهای جداگانه ای به حساب آورد اما معیار های غیر زبانی سبب می گردد که بویژه افراد غیر متخصص آنها را گویش بدانند. افراد غیر متخصص معمولاً گونه ای را که به دلایل غیر زبانی(مانند کاربرد در آموزش و رسانه های گروهی،دارا بودن پشتوانه ی علمی و ادبی،خط، گویندگان زیاد و بویژه تحصیلکرده،قلمرو جغرافیایی گسترده و غیره )برجسته شده است، زبان می نامند و سایر گونه ها را گویش یا لهجه می نامند. زبان لکی نیز به دلیل نداشتن گونه نوشتاری، نداشتن پشتوانه علمی و اندک بودن گویشوران در قیاس با کردی و لری به این سرنوشت دچار شده است و افراد غیر متخصص هیچگاه آن را دارای هویت مستقل ندانسته اند. حال آنکه با بررسی علمی این زبا ن و پیشینه ی تاریخی و ادبی آن روشن می شود که دارای هویت مستقل و پویا بوده است و در بستر تاریخی سیر تحول جداگانه ای را دنبال کرده است.

   به این ترتیب به نظر می رسد که یک معیار قاطع برای تعیین دقیق مرز میان مفاهیم زبان و گویش که در تمام موارد قابل استفاده باشد، وجود ندارد و معیارهای گوناگون موجود نیز ممکن است در مواردی با یکدیگر در تعارض قرار گیرند. بنابراین برای ساده تر شدن کار شاید پیشنهاد زبانشناسان مبنی بر ارایه تعریف از اصطلاحات گویش و زبان بر اساس شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در محدوده ی هر کشور پذیرفتنی تر باشد.

    نکته ی آخر که می توان بدان اشاره کرد این است که می توان بدون در نظر گرفتن رابطه ی زبان لکی با دیگر گویش ها و زبان ها، تنها به بررسی علمی آن پرداخت و با توجه بیشتر به پیشینه و غنای آن در حفظ و اعتلای این زبان شیرین گام برداشت. به این ترتیب است که دیگر نیازی به مقایسه  وسنجش آن با دیگر گویش ها احساس نمی شود.

 

منابع :

باقری،مهری.1386.تاریخ زبان فارسی.تهران. نشر قطره

مدرسی ، یحیی.1368.در آمدی بر جامعه شناسی زبان.تهران.موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.

ناتل خانلری،پرویز.1353.تاریخ زبان فارسی.تهران.بنیاد فرهنگ توس

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 184 سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

 زبانهای هند و ایرانی نیز در خانواده بزرگتری قرار می گیرند که هند و اروپایی نامیده می شود. در به کار گیری اصطلاح زبانهای ایرانی دو نکته را می بایست در نظر گرفت: نخست این که زبانهایی در سرزمین ایران رایج هستند که رابطه ی خویشاوندی با زبان هایی ایرانی ندارند مانند ترکی و عربی که در بخش هایی از ایران رایج هستند، و در زمره ی خانواده ی زبان های ایرانی قرار نمی گیرند دوم زبان هایی که در خارج از مرز های جغرافیایی ایران رایج هستند و در زمره ی این خانواده قرار می گیرند: مانند زبان ها و گویش هایی که  که در افغانستان و تاجیکستان رایج هستند. هم چنین می بایست در نظر داشت که در بررسی زبانها و گویشهای ایرانی  از زبانهایی مانند فارسی باستان، فارسی میانه، زبان مادی و غیره نام برده می شودکه امروزه  گویشوری ندارند و زبانهای مرده محسوب می شوند.

     زبانهای ایرانی را از نظر تاریخی به سه دوره تقسیم می کنند: دور ه ی زبانهای باستان، دوره میانه و دوره ی نو. در دوره ی باستان زبانهای اوستایی، سکایی، فارسی باستان و مادی رایج بوده است. این چهار زبان منشعب از زبان ایرانی باستان هستند که زبانی فرضی است و هیچ اثری از آن باقی نمانده است. از فارسی باستان سنگوشته های هم چون بیستون و آثاری در تخت جمشید و نقش رستم بر جای مانده است.از زبان مادی آثار بسیار کمی بر جای مانده است تنها برخی از واژه های آن در دیگر زبانها استخراج شده است. از زبان سکایی باستان نیزآثاری بر جای نمانده است.تنها اثر بازمانده از زبان اوستایی کتاب اوستا است. زبان اوستایی به دوره ی میانه رسیده است اما در دوره ی نو از بین رفته است. به همین دلیل نمی توان زبان لکی را با زبان اوستایی مرتبط دانست.گرچه از این گفته به این معنی نیست که این زبانها اشتراکاتی ندارند. همانطور که پیشتر گفته شد همه ی این زبان ها در یک خانواده ی زبانی قرار می گیرند و ناگزیر در واژگان و ساخت آن ها و نظام آوایی آنهاشباهت هایی وجود دارد.

     باید در نظر داشت که وقتی از مردن یا از بین رفتن زبانی گفته می شود مقصود این است که آن زبان گویشوری ندارد. بر جای ماندن آثار مکتوب یک زبان دال بر زنده بودن آن  نیست. برخی زبانشناسان معتقدند زبان کردی بازمانده ی زبان مادی است اما این مدعا دقیق و مستند نیست و در آن تشکیک وجود دارد، زیرا آثاری از زبان مادی وجود ندارد که بتوان بدانها استناد کرد و رابطه ای قاعده مندی بین آنها و کردی  پیدا کرد.

     فارسی باستان تنها زبانی است که به دوره ی میانه و نو  رسیده است. زبانها و گویش هایی کنونی ایرانی از جمله لکی را منشعب از فارسی میانه می دانند که در دوره ی میانه از تحول فارسی باستان به وجود آمده است. فارسی میانه به دو دسته ی شرقی و غربی تقسیم می شود. هم چنین  فارسی میانه ی غربی  به دو دسته تقسیم می شود: فارسی میانه جنوب غربی (پهلوی پارسیک) و فارسی میانه شمال غربی (پهلوی پارتی ). اصطلاح "زبان پهلوی" اصطلاحی بحث بر انگیز است زیرا این نام گاه به معنی زبان پارتی و گاه در معنی فارسی میانه اعم از فارسی میانه شمال غربی و جنوب غربی  به کار رفته است.  واژه ی پهلوی به معنی پهلوان از آنجا بر این زبان اطلاق شده است که اشکانیان  یا پارت ها آیین جوانمردی و پهلوانی را در  جامعه ترویج می دادند.در سنگوشته های نخستین شاهان ساسانی این دو زبان در کنار هم به کار رفته است. هم چنین واژه ی  پهلوی را می توان بر گرفته از واژه ی "پهله" به معنای بخشی از بلندی های زاگرس نیزدانست.  برخی معتقدند که واژه ی فیلی که به گو نه ای از کردی رایج در مناطق جنوبی تر اطلاق می شود "کردی فیلی" بر گرفته از این واژه(پهله) است. فارسی پارسیک یا همان دری در زمان ساسانیان زبان رسمی و اداری ایران شده است.  لفظ دری به معنی دربار نیز از آنجا رایج شده است که این زبان در دربار شاهان به کار می رفته است. پس از استیلای ساسانیان بر مناطق شمالی تر و گسیل حاکمان و سرداران سپاه به مناطق مختلف رفته رفته زبان پهلوی کنار زده می شود و فارسی دری جایگاه گسترده تری می یابد .

در سنگنوشته های اواخر ساسانی تنها پهلوی پارسیک نوشته شده است. پس از استیلای اعراب بر ایران و اقتباس الفبای عربی جهت کتابت آثار ادبی ایرانیان  این زبان جنوبی تر یا قوم پارس است که رسمی تر و فراگیر تر می شود.  شاعران و ادیبان از آن پس آثار خود را با این زبان به کتابت در می آورند. زبان پهلوی هم چنان در میان مردم به کار گرفته می شده است،از آن پس  اما گونه ی نوشتاری منسجمی ندارد.

 به همین دلیل است که در مواردی که برخی از شاعران به گویش های محلی خود(پهلوی شمالی یا پارتی) شعر می سرودند به اشعار آنها پهلویات یا فهلویات گفته می شد. بارها این لفظ را در اطلاق به اشعاری مانند "چل سرو" و دیگر اشعار محلی شنیده ایم. اشعار بابا طاهردر این دسته قرار می گیرد. در بررسی زبانشناختی فارسی میانه شمالی و جنوبی به نکاتی در ساخت زبانی و شیوه ی تلفظ واژه ها دقت می شود. عموما زبانها یا گویش هایی که واج "ذ" در آنها به کار رفته است را در گروه شمالی قرار می دهند. مانند دو واژه ی "ذانستن" و "ذوما" که  در مقابل دانستن و داماد در زبانهای جنوبی تر.دلایل و استنادات فراوان دیگری نیز وجود دارد که لکی را با شاخه ی شمالی زبانهای  ایرانی دوره ی میانه مرتبط می سازد.مثلا قابلیت انتقال شناسه ی فعل به پس از مفعول در جملاتی مانند: "کتاوم آورد". در این ساخت "م" شناسه ی فعل است که به مفعول "کتاو" اضافه شده است. این ساخت در زبانشناسی "ارگاتیو" نامیده می شود .در زبانهای دوره ی میانه و باستان کاربرد فراوان داشته است. درزبانهای شمال غربی، مانند لکی و برخی از گونه های کردی این ساخت هم چنان کاربرد دارد.گرچه برخی از اندیشمندان با تساهل لکی را با لری مرتبط دانسته اند امروزه با تحقیقات فراوانی که در باره ی فارسی میانه(پهلوی پارسیک و پهلوی پارتی) صورت گرفته وجوه تمایز آنها روشن شده است.با دقت در این تحقیقات روشن می شود نیای زبان لکی پهلوی پارتی است و اگر برخی لک ها را با تساهل یا هر دلیل دیگری لر محسوب داشته اند تنها به دلیل قرابت جغرافیایی و فرهنگی آنهاست و گرنه از نظر زبانی و خانواده های زبانی لکی با لری قرابت چندانی ندارد. البته همانطور که پیشتر نیز گفته شد شباهت زبانهای ایرانی ناگزیر است ودر این گونه موارد می بایست به تمایزات نگریسته شود.

منابع:

1-تاریخ زبان فارسی . دکتر محسن ابواقاسمی

2-تاریخ زبان فارسی. دکتر پرویز ناتل خانلری

3-تاریخ زبان فارسی. دکتر مهری باقری

4-شکل گیری زبان فارسی. ژیلبرت لازار. ترجمه ی مهستی بحرینی

5-مجله ی زبانشناسی شماره اول سال 1382

6-واجشناسی تاریخی زبان فارسی. دکتر مهری باقری

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 195 سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

مورخین در بررسی مناطق کنونی لک‌نشین(لرستان،ایلام،کرمانشاه،همدان) به اقوام و ادوار مختلف تاریخی هم چون کاسی‌ها، لولوبی‌ها، عیلامی‌ها و غیره  اشاره می‌کنند. تاریخ این ناحیه از غرب کشور پس از ورود اقوام آریایی با زبان‌های ایرانی امروزی پیوند می‌خورد. دوره‌ی باستانی زبان‌های ایرانی  با ورود آریائی‌ها آغاز می‌شود. به گواه مورخان مادها، یکی از  اقوام سه‌گانه‌ی آریایی، اولین گروهی بودند که  موفق به تشکیل حکومت شدند. مادها در ناحیه‌ی وسیعی از غرب ایران ساکن شدند. آنها با بیرون راندن اقوام دیگر، یا هضم و جذب فرهنگ آنها توانستند فرهنگ و زبان غالب این نواحی شوند. برخی بر این باورند که قبایل ماد در یک محدوده‌ی گسترده جغرافیایی می‌زیسته‌اند که از جنوب غربی دریای مازندران آغاز می‌شود و استان‌های  آذربایجان کنونی و بخشی از استان گیلان، کردستان، کرمانشاه، منطقه‌ای از مرکز ایران(ناحیه اصفهان کنونی) و سرزمین‌های جنوبی ری را در بر می‌گیرد. سرتاسر ضلع شرقی سلسله جبال زاگرس از شمال تا سر حد سرزمین عیلام باستان که شمال استان لرستان کنونی است را می‌توان در این قلمرو به حساب آورد(بیرانوندی،1387: 103). بر این اساس می‌توان نواحی لک‌نشین را جنوبی‌ترین حوزه‌ی تحت نفوذ مادها دانست. با سقوط حکومت مادها توسط هخامنشیان، نواحی غربی ایران تحت نفوذ قوم پارس در آمد و ایالت ماد یک ساتراپی از ساتراپی‌های عظیم هخامنشی شد. پس از سقوط هخامنشیان و روی کار آمدن سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان در دوره‌ی میانه‌ی زبان‌های ایرانی این مناطق تحت نفوذ سیاسی این حکومت‌ها قرار گرفته است و به تبع آن زبان اقوام ساکن در این نواحی دستخوش تحوّلات گوناگونی شده است. از زبان مادی اثر روشنی بر جای نمانده است. زبان فارسی باستان و فارسی میانه به ترتیب در دوره‌ی هخامنشیان و ساسانیان بر دیگر گویش ها و زبان‌های این نواحی تاثیر گذاشته است. فرهنگ و زبان پارتی نیز در دوره‌ی اشکانیان فرهنگ و زبان غالب در ایران و نواحی غربی بوده است. در دوره‌ی نو زبان‌های ایرانی که از پس از ورود اسلام از قرن سوم آغاز می‌شود گویش‌های ایرانی از زبان عربی که زبان مذهبی ایرانیان شد تاثیر پذیرفتند. در دوره‌ی نو زبان‌های ایرانی گویش‌هایی بر جای مانده است که علاوه بر شباهت‌های فراوانی که با یکدیگر دارند و هم خانواده بودن آنها را به اثبات می‌رساند، تفاوت‌هایی نیز دارند. از آنجا که گویش ها و زبان‌های ایرانی در ادوار مختلف متحوّل شده‌اند و از بسیاری از این گویش‌ها متون و اسناد تاریخی بر جای نمانده است، پیوند تاریخی گویش‌های کنونی را با زبان‌های پیشین ایرانی، را نمی‌توان به آسانی مشخص نمود. گویش‌های ناحیه‌ی غرب ایران و نواحی زاگرس را برخی از دانشمندان بازمانده‌ی زبان‌های مادی-پارتی می‌دانند. اما به دلیل اینکه این زبان‌ها پس از گذشت دو تا سه هزار سال و تاثیرپذیری از زبان‌های مختلفی مانند فارسی، عربی، ترکی و غیره و هم‌چنین دگرگونی‌های طبیعی که در هر زبان به وجود می‌آید چنان تغییر یافته‌اند که بازشناسی ریشه‌ی تاریخی آنها بسیار دشوار است. بنابراین زبانشناسان در بررسی این گویش‌ها به ناچار آنها را بازمانده‌ی فارسی باستان و فارسی میانه می‌دانند.

فهرست منابع:

آموزگار،ژاله- تفضلی، احمد.1387.زبان پهلوی: ادبیات و دستور آن.تهران.معین

ابوالقاسمی،محسن.1386.تاریخ زبان فارسی.تهران.سمت

اُرانسکی،یوسیف م.1380.زبانهای ایرانی:ترجمه علی اشرف صادقی.تهران.سخن

اشمیت،رودیگر.1386.راهنمای زبان‌های ایرانی :ترجمه حسن رضایی‌باغ بیدی و دیگران .تهران.ققنوس

امیدی،عباس.1388.بررسی نظام آوایی گویش لکی دلفان در چارچوب واجشناسی زایشی.پایان نامه دانشگاه علامه طباطبایی

امان‌اللهی بهاروند،سکندر.1374.قوم لُر.تهران.آگاه

ایزدپناه،حمید.1381.فرهنگ لری.تهران.اساطیر

ایزدپناه،حمید.1367.فرهنگ لکی.موسسه فرهنگی جهانگیری

باقری،مهری.1386.تاریخ زبان فارسی.تهران. نشر قطره

بختیاری،سعید.1389.اطلس جامع گیتاشناسی.تهران.موسسه جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی

بیرانوندی،حسین.1387.لرستان در دوران باستان.خرم آباد.شاپورخواست

رضایی باغ بیدی،حسن.1388.راهنمای زبان پارتی(پهلوی اشکانی).تهران.ققنوس

زینی‌اصلانی،مهدی.1390.فرهنگ عامه لکی(ردپای پیشینیان).خرم‌آباد.شاپورخواست.

ستاری،مراد‌علی.1380.تحلیل خطاهای واژگانی لک زبانان در یادگیری و کاربرد زبان.پایان‌نامه کارشناسی ارشد.دانشگاه علامه طباطبایی

غضنفری امرایی، اسفندیار.1378.گلزار ادب لرستان.تهران.مفاهیم

عسکری عالم،علیمردان.1384.فرهنگ واژگان لری و لکی.خرم آباد.افلاک

کاظمی،ایرج.1380.دلفان در گذر تاریخ:مشاهیر اهل حق.خرم آباد.افلاک

کیانی کولیوند،کریم.1390.فرهنگ و واژه نامه لکی(فرهنگ کیان).خرم آباد.سیفا

لازار، ژیلبر.1384.شکل گیری زبان فارسی: ترجمه مهستی بحرینی.تهران.هرمس

ناتل خانلری،پرویز.1387.تاریخ زبان فارسی.تهران.فرهنگ نشر نو

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 238 سه شنبه 15 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

نوشته شده توسط: اردوان امرایی، زهرا فرخ نژاد و بهروز بازوند

ساعت بزرگ
يادمان نمانده كز چه روزگار
از كدام روز هفته ، در كدام فصل
ساعت بزرگ
مانده بود يادگار
ليك همچو داستان دوش و دي
مانده يادمان كه ساعت بزرگ
در ميان باغ شهر پر غرور
بر سر ستوني آهنين نهاده بود
در تمام روز و شب
تيك و تاك او به گوش مي رسيد
صفحه ي مسدسش
رو به چارسو گشاده بود
با شكفته چهره اي
زير گونه گون نثار فصلها
ایستاده بود

گرچه گاهگاه
چهرش اندكي مكدر از غبار بود
ليكن از فرودتر مغاك شهر
وز فرازتر فراز
با همه كدورت غبار ، باز
از نگار و نقش روي او
آنچه بايد آشكار بود
با تمام زودها و ديرها ملول و قهر بود
ساعت بزرگ
ساعت يگانه اي كه راستگوي دهر بود
ساعتي كه طرفه تيك و تاك او
ضرب نبض شهر بود
دنگ دنگ زنگ او بلند
بازويش دراز
همچو بازوان ميتراي ديرباز
ديرباز دور ياز
تا فرودتر فرود
تا فراز تر فراز

سالهاي سال
گرم كار خويش بود
ما چه حرفها كه مي زديم
او چه قصه ها كه مي سرود:

 
ساعت بزرگ شهر ما
هان بگوي
كاروان لحظه ها
تا كجا رسيده است ؟
رهنورد خسته گام
با ديار آِشنا رسيده است ؟

تيك و تاك - تيك و تاك
هر كرانه جاودان دوان
رهنورد چيره گام ما
با سرود كاروان روان

ساعت بزرگ شهر ما
هان بگوي
در كجاست آفتاب
اينك ، اين دم ، اين زمان؟
در كجا طلوع ؟
در كجا غروب ؟
در كجا سحرگهان ؟


تاك و تيك - تيك و تاك
او بر آن بلند جاي
ايستاده تابناك
هر زمان بر اين زمين گرد گرد
مشرقي دگر كند پديد
آورد فروغ و فر پرشكوه
گسترد نوازش و نويد

 
يادمان نمانده كز چه روزگار
مانده بود يادگار
مانده يادمان ولي كه سالهاست
در ميان باغ پير شهر روسپي
ساعت بزرگ ما شكسته است
زين مسافران گمشده
در شبان قطبي مهيب
ديگر اينك ، اين زمان
كس نپرسد از كسي
در كجا غروب
در كجا سحرگهان

ساعت بزرگ همچون روایتی به آرامی آغاز می شود. شعر در بند نخست ریتمی کند و آرام دارد در بندهای میانی، گرم و پویاتر می شود و در بند آخر دوباره آرام و ساکن می شود. گویی رونده ای است که نخست به آرامی گام بر می دارد، سپس تندتر و آنگاه دوباره آرام. هم چون سکون وآرامشی که پیش و پس از هر تیک تاک عقربه ساعت می آید؛گویی تیک تاک ها محصور در میان سکون ها هستند، گرچه هر سکون خود محصور در میان دو تیک تاک است. تکرار واج ها واژه ها  وساخت ها که در شعر فضای تحرک و گذر را القا می کند در بند آخر به ناگاه آرام و ساکن می شود. این نه فقط از دقت در ساخت های زبانی حاصل می شود ، بلکه حس و مضمونی که شاعر در پی انتقال آن است سکون وخاموشی است؛ به عبارتی دقیق تر، کند شدن حرکت زمان مضمونی ست که ساخت زبانی شعر،فارغ از معنی جملات و واژگان به مخاطب منتقل می کند.

 

بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .

 


تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
مدرسه شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ ، نورآباد دلفان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سایت ایران دیبا
  • غیرانتفاعی ابوذر
  • سامانه دانش آموزی سناد
  • سامانه نام نویسی آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان
  • برابر پارسی واژگان
  • راهنمای نام نویسی آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان
  • سکه ها
  • پارسی سره
  • پارسی انجمن
  • ورزش
  • دبیرستان شهید حیدر کاظمی روستای معصوم آباد میربگ
  • الگوهای تدریس
  • راهبردهای نوین آموزشی
  • منطقه چواری
  • آموزش زبان های باستانی و ریشه واژه های لکی
  • سامانه ثبت نام و اعلام نتایج استعدادهای درخشان
  • آپلود فایل
  • سیکه وند چواری
  • محمد رشیدیان سیکه وندی
  • صندوق ذخیره فرهنگیان
  • پایگاه خبر فرهنگیان
  • خبرگزاری فرهنگیان
  • امور اداری فرهنگیان
  • فرهنگستان زبان فارسی
  • مدرسه شهید یوسفی
  • مدرسه شهید حمید عدالتجو
  • فیسبوک مدرسه شهید یوسفی
  • دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ
  • معرفی به گوگل
  • سیستم ثبت سایت در 150موتور جستجوگر
  • قالب وبلاگ
  • دبستان شهید وصالی روستای نبی وند چواری
  • دبستان شهید وصالی
  • دبستان شهید عدالتجو
  • دبستان شهید یوسفی
  • نقشه تمام روستاهای ایران
  • دبستان شهید اصغر وصالی روستای نبی وند
  • واژه یاب
  • یار دبستانی
  • مرجع اسناد حقوقی
  • ضمن خدمت فرهنگیان
  • فیش حقوقی فرهنگیان
  • لکستان
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    کدام یک از معلمان زیر را بیشتر دوست دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 428
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 540
  • بازدید سال : 7,961
  • بازدید کلی : 242,471
  • کدهای اختصاصی