loading...
دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ
محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 186 دوشنبه 11 اسفند 1393 نظرات (0)

تاريخچه و نژاد:

چيزی که واضح و روشن است ،اينست که بررسيهاي زبان شناسي و فرهنگي، نشان دهنده پيوستگي قومي لرها با ديگر اقوام ايراني به ويژه شعبه پارسي است. لران قديمي ترين قبايل آريايي ايران زمين مي باشند که از روزگاران کهن در نواحي غرب وجنوب غرب و در امتداد دامنه هاي زاگرس ساکن بوده و هستند .(۱)

*(نوشتاری از بابايادگار)*بر خلاف زبان لری که کتیبه های پارسی باستان نیکان ان هستند شما هیچ کتیبه یا نوشته ترکی در ایران به ان قدمت پیدا نمی کنید. در عراق هم به گویش مانند لری می گويند پاهلی و متکلمين را کردهای پاهلی می خوانند. همچنين در شرفنامه چهار قوم کرد را : لر و کلهر و گوران و کرمانج خوانده اند. و همانطور که زبان شناسان می دانند زبان لری ما بين زبان فارسی و زبان کردی است. انچه پان تورکها و پان عربها مي خواهنند بکنند اينست که اقوام ايرانی را از هم جدا کنند که خيال باطلی است زيرا کسی ايرانی تر از لر و کرد نيست.در ضمن بايد بگويم که هم اکنون نيز لرها ، کردها را برادر خود می دانند.

آريايی ها ((ايرانی ها-مادها-پارتها-پارسها،با فارسهای امروز اشتباه نشود، زیرا زبان لری و کردی بیشتر به پارسی باستان نزدیک هستند و زبان فارسی امروز بیشتر به زبان پارتها)) با اميخته شدن با اقوام کاسي و گوتی و لولوبی و ماننا و ايلامی قوم امروز ايرانی را پديد اورده اند.*


*در اذهان عمومی لرها، آنها خود را برادر کردها می دانند زيرا چه از لحاظ نوع رقص و موسيقی و زبان و... بين آنها شباهت های بسياری وجود دارد.

 

بر روی ادامه مطلب کلیک کنید .


محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 124 دوشنبه 11 اسفند 1393 نظرات (0)

در قرن اخیر یک پوست پاره درنواحی سلیمانیه به خط پهلوی که متن به زبان هورامی بسیار نزدیک است بدست آمده است که درآن چند بیت شعر به صورت مرثیه نوشته شده است.

این اشعار براین دلالت دارد که کردها و بویژه هورامیها درآغاز اسلام آیین زردشتی داشته اند و اهورامزدا را پرستش نموده اند.

در این اشعار حمله اعراب را به خاک کردستان به تصویر می کشد که شهرها و روستاها را تا نواحی شهر زور ویران می کنند.
متن اشعار:

هورمزگان رمان آتران کژان ……. هوشان شاردوه گوره گورگان
زور کار ارب کردند خاپور ……. گنانی پاله هتا شاره زور
ژن و کینکان بدیل فشینا میرد …… آزاتلی ره روی هونیا
روشت زردشتره ماند بیکس  …… بزیکانیکا هورمزد هیوجکس


معنی اشعار چنین است:

1.(هرمزگان) معابد ویران شدند، آتش ها خاموش گشتند. بزرگ بزرگان خود را پنهان نمودند. (هرمزگان به معنی معابد یا مساجد است ودرزبان هورامی به مسجد مزگی گفته می شود. و مسجد معرب مزگد یا مزگت است که از مزدگه آمده یعنی هرمزدگه یا گد به معنی گدا که مقصود آن گداگاه هرمزد و محتاجین به هرمزد است) .
2.عرب ستمکار دهات وشهرها را تا شهرزور خاپور و ویران نمودند.
3.زنان ودختران را به اسیری گرفتند و دلیران به خون خود غلطیدند.
4.روش و آیین زردشت بیکس ماند و هرمزد به هیچ کس رحم نکرد.

این شعر که بر روی پوست آهو نوشته شده است در موزه ی سلیمانیه کردستان عراق نگهداری می شود.

 

منبع : سایت مهر میهن mehremihan.ir


محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 216 یکشنبه 10 اسفند 1393 نظرات (0)

 

داستان حمله به ایران در شاهنامه لکی لرستان

 

رو نیان براه، ایران بی خبر

ایرانی خاموش کس نکرد گذر

ناگاه داخل بین به شاره ایران

او شاره یکسر، کردشان ویران

ایرانی دعوای سیرت مکردن

بوینه شیران، حمله آوردن

 

             کتاب «شاهنامه لکی» به کوشش و همت والای استاد « حمید ایزدپناه » سال 1384 توسط انتشارات اساطیر در تهران چاپ شده است . به  نوشته استاد ایزدپناه ، در کتاب شاهنامه لکی لرستان ( با دونسخه 104 صفحه ای با1467 بیت  و 256 صفحه ای با 3033 بیت) نه نشانی از سراینده و نه تاریخی از سرودن اشعار و یا تحریر آن دیده نمی شود  .

            نقل است در زمان شاه رستم عباسی اتابک لر کوچک (873 تا 930 هجری قمری) به فرمان وی شاهنامه ای بزبان لکی و با وزن هجایی  که در لرستان آن زمان معمول بوده بنام او سروده اند .

             داستان حماسی رزمی شاهنامه لکی لرستان با تفاوت هایی در نام  شهرها و اشخاص آن در مناطق بین دماوند تا سیستان ،همان موضوع «جنگ همایون » است که فردوسی در شاهنامه آورده است .

        جنگ همایون به توصیف فردوسی در دامنه کوه همایون میان توس و کاموس  و فریبرز اتفاق افتاده ولی در «شاهنامه لکی» ایرانیان و تورانیان در «شابک تپه» با هم نبرد کرده و فریبرز پهلوان ایران از گرسیورز فرمانده توران شکست می خورد.

       اشعار شاهنامه لکی لرستان شامل داستانهایی از آگاه شده فرامرز و جهانگیر از شکست ایرانیان، داستان جستجوی دلاوران و کنیز ایرانی، خبر آوردن رهام  کابلی از اردوی تورانیان، جنگ کوزیب ماچینی با سام، باخبر شدن کیخسرو از ویرانی ایران، رسیدن چاپار به زابل و آوردن خبر برای رستم، یافتن زرعلی توسط رستم تاج بخش، فرستادن قاصد اورنگ به خدمت زواره در زابل ، حمله رستم به سپاه توران و بالاخره رزم برزو با سپاه توران است .

                        گزیده هایی از شاهنامه لکی لرستان:

 

شیران و بوران طایفه دستان

(شیرها و ببرهای طایفه دستان)

 ایسه خالین ولایت ایران

(کنون که خالیست سرزمین ایران)

بکرون چپو تمامی ایران

(غارت بکنید همه ایران را)

خبر میاوو ، و سیستان زمین

(خبر آوردند به سیستان زمین)

پیلتن میو جه ایران نوه

(پهلوان میشه تو ایران نباشه؟)

مپوشو اسباب ، پری رزم کین

(لباس رزم می پوشند سینه به سینه)

به رخش گلگون او مبو سوار

(وقتی رستم به رخشش میشه سوار)

یه کاری به سر ایران باورن

(بلایی به سر ایران بیآرند)

چپر، راهی بو پری سرحدان

(چاپار راهی شد بسوی مرزها)

اون سپاو سان، بکیشان و پس

( آن سپاه و سان را به پس بکشند)

چپر ، راهی بو ، پی قاخان چین

(چاپار راهی شد پی خاقان چین)

او شو نوشانوش، جام باده بی

( اون شب نوش و نوش جام باده بود)

صدای خوش خوانان بلند بی او شو

(صدا خواننده ها بلند بود اون شب)

ناگاه میسره ، داخل بی و هم

(ناگه جناح چپ میدان رفتند توی هم)

به حکم فرمان ، فرد فریاد رس

(از حکم و فرمان خدای فریاد رس)

رو نیان براه، ایران بی خبر

( رو بسو ایران و ایرانی ها بی خبر)

ناگاه داخل بین به شاره ایران

(یکباره حمله بردند به شهرهای ایران)

نعره ی دلیران ایران و تور بی

(فریاد دلیران ایران و توران بود)

کزه ی سر سنان ، نه جرگ مردان

(سوزش نوک سنان در جگر مردان)

ایرانی دعوای سیرت مکردن

(ایرانی ها جنگ با غیرت می کردند)

تورانی ،دلشاد غارت بی شمار

(تورانیان شادمان از غارت بسیار)

حون رومیدو، جاری بی چون جو

(خون تو میدان چون جوی جاری بود)

شصت هزار بی ریش بی اسیر کُریا

( شصت هزار جوان به اسیری بردند)

شصت هزار کنیز بورده بردن

( شصت هزار کنیز و برده بردند)

شصت هزار اسپان ، بدوی بردن

(شصت هزار اسب را باخود بردند)

دستم دامانتان مردان شیران

(دست به دامانتان ای شیر مردان)

سرچشمه ایران، خاک سیستانن

(سرچشمه ایران خاکِ سیستانه)

.....

راهی بین لوان پری سیستان

(روانه شدند بسوی سیستان)

کس پیدا نین جه نره شیران

(پیدا نمیشه توش از نره شیران)

بستانون قصاص، جه نره شیران

(قصاص بکنید نره شیران را)

ولای پیلتن ، بور سهمگین

(نزدِ پهلوان ببر سهمگین)

 بو دنگ دلیران بو شیران نوه

(یا ایران تهی ازدلآوران باشه؟)

چنی دلیران قهرمان قین

(همه دلاورمردان از بهر کینه)

سپای تورانی مکرو فرار

(سپاه توران همگی می کنند فرار)

اسیر ایرانی ، پی توران برون

(اسیر ایرانی به توران می برند)

حاضر بان نی جاه ، شیران و بوران

(تاحاضر بشند اونجا شیرا و ببرها)

هنی ایرانی ، نکیشان نفس

(بازهم ایرانی ها نتونند نفس بکشند)

جم ببو سپاه ، پی ایران زمین

(جمع کنند سپاهِ حمله به ایران زمین)

بساط مجلس ، گشت اماده بی

(بساط مجلس جملگی آماده بود)

مجلس هراسان، کس نکردش خو

(مجلس هراسان کس نخوابید اون شب)

میمنه پیچ ورد ، چوین مار ارقم

( جناح راست بهم پیچیدند چون مار ارقم)

سحر ظاهر بی ، کس نبی و کس

( روزگاری شد که کسی نبود به کس)

ایرانی خاموش کس نکرد گذر

(همه ایرانیها خواب،کس نمیکرد گذر)

او شاره یکسر، کردشان ویران

(اون شهرها رو همه یکسره کردند ویران)

زمین، هراسان سم ستور بی

(زمین هراسان ز ُسم ستوران بود)

اجل حاضر بی، مردان سرگردان

(مرگ حاضر بود و مردان سرگردان)

بوینه شیران، حمله آوردن

(چون شیر به سودشمن حمله می کردند)

خالی مکردن عرصه کارزار

( نکردند خالی میدان کارزار)

واویلا و هاوار ، افغان و رورو

( گریه و زاری فغان بود و رود)

شصت هزار ریش دار سرشان بُریا

(شصت هزار مسن را سر بریدند)

شصت هزار ممکه ، زنان پی کردن

(شصت هزار زن را  سینه بریدند)

شصت هزار خیمه غارت کردن

(شصت هزار خیمه را غارت نمودند)

اگر فرارکن، بد نامن ایران

(چو بگریزید بدنامیست بر ایران)

پی چیشن؟ که جاکه ی پور دستانن

(پی چیستید؟ که جایگاه پور دستانه)

.......

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 133 شنبه 02 اسفند 1393 نظرات (0)

مفهوم واژه ی میترا و مهر:

 

 

 

فرهنگ ایرانی و فرهنگ زرتشتی آنچنان گسترده و دامنه دار است که هر گوشه ای از آنرا بنگریم با دریایی از دانستنیها روبرو میشویم که یکی از دلکش ترین و ژرفترین آنها همین واژه ی میترا و مهر است. میترا در زبان اوستایی میتْرَ Mithra در زبان سانسکریت میتْرَ Mitra میباشد به چمار نگاهبانِ عهد و پیمان. ریشه ی این واژه میث Mith میباشد به چمار دیدار و فراهم نمودن یگانگی و همبستگی. زمانی که تیره و تبارهای گوناگون آریایی یا هند و ایرانی در کنار یکدیگر میزیستند، به خدایان گوناگون باور داشتند. بزرگترینِ این خدایان “وارونا” نام داشت که خدای آسمان و بزرگ بود و پس از او میترا بود که جایگاه دوم و دستیار را داشت و همانگونه که از نامش پیداست خدای عهد و پیمان بود.
او بر پیمانهایی که میان اقوام گوناگون بسته میشد تا بتوانند در کنار هم درآشتی و آرامش زندگی کنند، دیده بانی میکرد. او خدایی بود بسیار نیرومند و بسیار باره بزرگداشت، بگونه ای که آنچه که او نماد آن بود یعنی پیمان و نگاهداری و وفای به آن از نیرومندترین ویژگی ها و فروزه های فرهنگی ـ‌ شخصیتی ایرانیان به شمار می آمد و میترا خدای مهر و دوستی و پیمان بود. کسانی را که پیمان میشکستند میترا دروج‌ (دروغ) م گفتند و آن گناهی بس بزرگ بود بگونه ای که پیمان شکنان را زیر نام میترا سزا و کیفر میدادند. این بود که میترا آرام آرام نقش خدای نبرد و جنگ را به خود گرفت. با گذشت زمان و در اوستا نام میترا به مهر برمیگردد و افزون بر ایزد یا نماد پیمان و راستگویی و دوستی، نماد نور و روشنایی نیز میشود. در وداها نیز این خدا به معنای دوست و همدم و یاری کننده آمده است.

پیدایش اشو زرتشت و تاثیر او بر مهرپرستی:
اشو زرتشت که نزدیک به چهارهزار سال پیش، هنگام پادشاهی شاه گشتاسب کیانی برای نخستین بار پیام یکتاپرستی را به گوش مردم جهان رسانید، کوشید تا پرستش اهورا مزدا را جایگزین چندگانه پرستی نماید. بنابراین مهر یا خدای آفتاب را چون دیگر خدایان آریایی از پایگاه خدایی فرود آورد. در گاتها که سروده ها و آموزشهای اشوزرتشت است هیچ کجا نامی از آنهمه خدایان گوناگون نیست وانگه همه جا از اهورامزدا، خداوند جان و خرد،‌ یگانه آفریدگار و پروردگار و پیش برنده ی جهان نام برده میشود. براستی که دگرگونی بزرگی که اشوزرتشت در انسانها پدید آورد گذر از پندارگرایی به اندیشه گری بود. پس خدایان گوناگون دیگر جایی در خرد و اندیشه ی نیک انسانها نداشتند و این اکنون فروزه های خدایی و یا بنیانهای زندگانی بودند که بنیان پیام و آموزشهای پیامبر بودند.
زمان گذشت و دین نوبنیاد زرتشت آرام آرام در پهنه ی گسترده ی ایران زمین گسترد و جای خود را در دل و روان و اندیشه ی همگان باز کرد. چه بسا که پیروان کیشهای باستانی مانند مهر پرستان و پیشوایان کیشی آنان نیز آیین نو را پذیرفته و به آن گرویدند. اما کاری که آنان کردند وارد کردن بخشی از باورهای بنیادین خود، و اینبار بگونه ای دیگر در آیین نو بود. این بار دیگر خدایان در جایگاه خدایی نبودند وانگه به “ایزدان” دگرگون گشته بودند. ایزد، به چمار سزاوارِ ستایش. آنان نماد گشتند. مهر، شد نماد همان چیزهایی که بود: نور و روشنایی، عهد و پیمان و دلیری و جنگاوری برای پشتیبانی از آشتی و عهد و پیمان.
در بخشی از مهر یشت، که یادگاری است از فرهنگ مردم ایران زمین در دوران باستان، آمده است که: «ای زرتشت اسپنتمان؛ به مردم بیاموز که مهر و پیمان نشکنند، نه آن پیمانی که با همکیشان خود بسته اند، نه آنکه با کسان دیگر بسته اند، زیرا پیمان با هر کس بسته شود درست است و شکستن آن گناهی است بزرگ، چرا که پیمان شکنان شهر و کشور را به ویرانی و تباهی میکشانند.» (موبد کامران جمشیدی)

 

 

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 84 چهارشنبه 29 بهمن 1393 نظرات (0)

كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 4 روز پس از والنتاين فرنگي است! اين روز “سپندارمذگان” يا “اسفندارمذگان” نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان “روز عشق” به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندارمذ لقب ملي زمين يعني گستراننده، مقدس، فروتن است. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند…. آيا زمان آن نرسيده است كه همچون سال هاي اخير و گسترش جشن هاي سده و مهرگان در ايران نسبت به پيش تر، سپندار مذگان را هم گرامي بداريم ؟ حتما شما هم هياهو و هيجان را در خيابان ها دیده اید. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله ميشود.شمع شکلات ادکلن و.. همه وهمه در جعبه های رنگی قشنگ همراه با کارت هایی که بر روی آنها جملاتی هم نوشته شده و حاکی از عشق و علاقه طرفین می باشد بازار داغی دارند . همه جا اسم Valentine به گوش مي خورد. ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است. از آنجايي كه ما با فرهنگ باستاني خود آشنا نیستيم شكوه و زيبايي اين فرهنگ با ما بيگانه شده است. چند سالی بیش نیست که روز ۱۴ فوریه در تقویم جوانان ایرانی ؛ روز ویژه ای شده است. خصوصیتی که روزهای ملی و سنتی ما در همان تقویم ها از آن بی بهره اند. سده ، مهرگان ، تیرگان و … شاید برای خیلی ها نام های غریبه ای باشنداما از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه “در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم که عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند. كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود…بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نماد و سمبلي براي عشق مي شود!” جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 4 روز پس از والنتاين فرنگي است! اين روز “سپندارمذگان” يا “اسفندارمذگان” نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان “روز عشق” به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول “روز اهورا مزدا”، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين صفت خداوند است، روز سوم ارديبهشت يعني “بهترين راستي و پاكي” كه باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهريور يعني “شاهي و فرمانروايي آرماني” كه خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندارمذ لقب ملي زمين يعني گستراننده، مقدس، فروتن است. زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندارمذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند. در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است .در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند که با نام آن روز و ماه تناسب داشت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندارمذ يا اسفندارمذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندارمذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند. سپندارمذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 131 چهارشنبه 29 بهمن 1393 نظرات (0)

روز پنجم هر ماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا اسپند یا «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام دارد.

این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) می‌باشد و نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به مانک(معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به مانک فروتنی و بردباری تشکیل شده است و مانک این دو با هم فروتنی ِپاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «اسپندارمزد» و «سپندارمزد» و «اسپند» و «اسفند» شده است.

امشاسپند سپندارمزد، نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است.

جشن «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان)، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در ادبیات فارسی بکار رفته است.

 

سپندارمزد یکی از امشاسپندان جاودانی مونث است. او مظهر پاکی، فروتنی، محبت، عشق، خلوص، فروتنی و پارسایی اهورامزدا است و در عالم مادی نگهبانی زمین و زنان نیک با اوست.

در مزدیسنا زندگانی عبارت است از طی مدارج سعادت و کمال در این جهان واز پرتو آن به ساحت قدس پروردگار پیوستن در جهان دیگر. (هفت مرحله روحانی- پیروی و کمک خواستن از امشاسپندان)

سپنتا آرمیتی (سپندارمزد) پاکی، فروتنی و محبت نام یکی دیگراز (چهارمین) امشاسپندان می‌باشد. سپندارمذ را در پهلوی سپندارمت، در اوستا سپنتا آرمیتی و در فارسی سپندارمزد، اسپندارمزد، سپندارمذ و اسپندارمذ گویند.

پنجمین روز ماه و آخرین ماه سال موسوم به سپنتا آرمیتی (سپندارمزد) است. روز سپنتا آرمیتی (سپندارمزد) در اسفند (اسپند) ماه روز زن – مادر است. در این روز جشن می‌گرفتند و زنان از شوهرانشان هدیه دریافت می‌کردند، ازاین رو به جشن مژدگیران معروف بوده است. بید مشک گل مخصوص سپنتا آرمیتی است.

 

اسفندگان

جشن اسفندگان (سپندارمذگان) یا جشن مژده گیران یکی از جشن‌های ایرانی است که در روز ۵ اسفند برگزار می‌شود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌است که ایرانیان باستان روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.

اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده‌اند. ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، تاریخ ذکر شده در منابع کهن را باید به روز رسانی کرد.(اکنون در روز 29 بهمن قرار دارد)

 

واژه اسفند


واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده است.

 

پیشینه

در گاه‌شماری‌های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمزد» بوده‌است. سپندارمزد لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه می‌کند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، ابراهیم پورداود روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد که پذیرفته شد و در تقویم رسمی نیز ثبت گردید

ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمی‌شود. پورداوود در این مورد نوشته بود: "در میان جشن‌های بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز از اسفندماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد". از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.

 

 

آیین‌ها

در این روز مردان به همسر خود هدیه می‌دادند. مردان زنان خانواده را بر تخت شاهی می‌نشاندند و از آنان اطاعت می‌کردند و به آنان هدیه می‌دادند. این یک یادآوری برای مردان بود تا مادران و همسر خود را گرامی بدارند و چون یاد این جشن تا مدت‌ها ادامه داشت و بسیار باشکوه برگزار می‌شد همواره این آزرم و احترام به زن برای مردان گوشزد می‌گردید.

سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار می‌گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر می‌نامیدند.


اختلاف در زمان برگزاری


هم‌اکنون بعضی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان می‌دانند. در بعضی مناطق ایران که در نسل‌های پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شده‌اند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می‌شود. از این مناطق می توان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم به ویژه در روستای پندر به صورت با شکوهی برگزار می شود.

 

 

آیین‌ها و دیگر نام‌ها


این جشن را با نام‌های جشن برزیگران هم نامیده‌اند. در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند. امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنان که ابوریحان روایت کرده‌است - عوام کارهای دیگری هم می‌کردند چون آیین‌های جادویی برای دورکردن خرفستران(حشرات). اما ابوریحان این آیین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.

 

 

منبع : ویکی پدیا

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 73 دوشنبه 27 بهمن 1393 نظرات (0)

با تو آغاز کردم ...

فصل آغاز

فصل این گونه با هم دیدن ...

با هم شنیدن ...

با هم نوشتن

با هم خواندن ...

با هم نماندن ...

و این گونه با هم رفتن را

با تو آغاز کردم ...

گفتن از ناگفته ها ...

رفتن از نارفته ها

با تو یافتم ...

روشنایی پنجره شدن

دلتنگ ... دلتنگی شدن

روشنای حضور ناهمسانی را

با تو دریافتم ...

علت شدن

باز هم متولد شدن ...

واژه شدن

و امتداد یافتن را ...

 


استاد جهانگیر ریاضی «پنجره ها»

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 83 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

 

محمد رشیدیان آموزگار پایه های دوم و ششم ابتدایی به درخواست مسئولین مدرسه ، درباره دهه ی فجر و انقلاب اسلامی 1357 سخنرانی کرد .

 

محمد رشیدیان

 

مدرسه شهید یوسفی و دهه فجر

 

برای مشاهده همه ی تصاویر بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 136 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

روز دوشنبه 20 بهمن 1393 :

 

بازی نهایی :

 

 

پیروزی

0

فولاد

1

 

گلزن این بازی : شیدا نوری از تیم فولاد 1 گل

در این بازی شیوا صفری از تیم فولاد و نازنین چراغی از تیم پیروزی یک کارت زرد دریافت کردند.

تیم فولاد اول و تیم پیروزی دوم شد .

 

 

 

بازی رده بندی :

 

 

سپاهان

0

تراکتورسازی

1

 

گلزن این بازی : کیمیا غلامی از تیم تراکتورسازی 1 گل

در این بازی زهرا بدری ازتیم سپاهان و کیمیا غلامی از تیم تراکتورسازی کارت قرمز گرفتند .

تیم تراکتورسازی سوم و تیم سپاهان چهارم شد .

 

محمد رشیدیان سیکه وندی بازدید : 92 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

 

روز دوشنبه 20 بهمن 1393 :

 

 بازی نهایی :

پرسپولیس

5

استقلال

2

 

گلزن های این بازی : امیرحسین خیری 4 گل و مجتبی بدری 1 گل  / استقلال : محمدجواد کرمی 1 گل و محمد علی پور 1 گل

تیم پرسپولیس تیم اول این جام شد و تیم استقلال دوم شد .

 

 

 

 بازی رده بندی :

فولاد

10

سپاهان

1

 

گلزن های این بازی : فولاد : امیرحسین بدری 5 گل و علی نوری 5 گل  /  سپاهان : حسن نوری 1 گل

تیم فولاد سوم و تیم سپاهان چهارم شد .

 

تعداد صفحات : 20

درباره ما
Profile Pic
مدرسه شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ ، نورآباد دلفان
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • سایت ایران دیبا
  • غیرانتفاعی ابوذر
  • سامانه دانش آموزی سناد
  • سامانه نام نویسی آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان
  • برابر پارسی واژگان
  • راهنمای نام نویسی آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان
  • سکه ها
  • پارسی سره
  • پارسی انجمن
  • ورزش
  • دبیرستان شهید حیدر کاظمی روستای معصوم آباد میربگ
  • الگوهای تدریس
  • راهبردهای نوین آموزشی
  • منطقه چواری
  • آموزش زبان های باستانی و ریشه واژه های لکی
  • سامانه ثبت نام و اعلام نتایج استعدادهای درخشان
  • آپلود فایل
  • سیکه وند چواری
  • محمد رشیدیان سیکه وندی
  • صندوق ذخیره فرهنگیان
  • پایگاه خبر فرهنگیان
  • خبرگزاری فرهنگیان
  • امور اداری فرهنگیان
  • فرهنگستان زبان فارسی
  • مدرسه شهید یوسفی
  • مدرسه شهید حمید عدالتجو
  • فیسبوک مدرسه شهید یوسفی
  • دبستان شهید یوسفی روستای معصوم آباد میربگ
  • معرفی به گوگل
  • سیستم ثبت سایت در 150موتور جستجوگر
  • قالب وبلاگ
  • دبستان شهید وصالی روستای نبی وند چواری
  • دبستان شهید وصالی
  • دبستان شهید عدالتجو
  • دبستان شهید یوسفی
  • نقشه تمام روستاهای ایران
  • دبستان شهید اصغر وصالی روستای نبی وند
  • واژه یاب
  • یار دبستانی
  • مرجع اسناد حقوقی
  • ضمن خدمت فرهنگیان
  • فیش حقوقی فرهنگیان
  • لکستان
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • نظرسنجی
    کدام یک از معلمان زیر را بیشتر دوست دارید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 428
  • کل نظرات : 18
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 44
  • آی پی دیروز : 63
  • بازدید امروز : 77
  • باردید دیروز : 104
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 507
  • بازدید ماه : 1,582
  • بازدید سال : 9,003
  • بازدید کلی : 243,513
  • کدهای اختصاصی